سَفیـــــــــــر

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

هوالمحبوب


کاری ندارم که سریال پایتخت 4 چقدر نقاط مثبت و منفی دیگری غیر از آن

چه به ذهن من (از نقاط منفی اش) آمده دارد ولی دیدن همین یکی دو قسمتش خیلی مرا به فکر فرو برد.


شاید نقیِ معمولی داستان آینه ی تمام نمای خیلی از مردان ایرانی باشد... مردانی که همیشه زنانشان و توانائی هایشان را نادیده می گیرند و اگر زنشان موفقیتی بدست بیاورد خیلی کم اند مردانی که فوری مثل نقی سینه سپر  کنند و یک جوری وکیل مدافع شوند که هر کی نفهمد فکر می کند همه جوره حامی زنانشان بوده اند.


بیشتر مردان ایرانی از موفقیت زنانشان هراس دارند شاید غیر از حس حسادت که در همه ی آدمهاست مردان ایرانی یک جور غیرتِ بی خودی (غیر از غیرت بی خودی اصطلاح دیگری به ذهنم نیامد)نسبت به این قضیه دارند که باعث می شود همینجور الکی الکی رگ غیرتشان بزند بیرون وقتی می بینند یک زن بالاتر از آنها قرار گرفته است ...


این را من در چندین اداره ای که کار کرده ام به وضوح دیده ام ... مردانی که بر نمی تابند یک زن را مدیر یک مجموعه ی اداری ببینند ... این مسأله مخصوصا در محیط نظامی خیلی خیلی پررنگ تر می شود...

مثل همین آقایِ سید، همکار ما ... خون جلوی چشمهایش را می گرفت وقتی می دید نظرم مورد تأیید مافوق قرار گرفته است... آدم خوبی بود ولی هیچ

 وقت زیر بار این نمی رفت که یک زن بالاتر از او قرار بگیرد...



نقیِ معمولیِ داستان، روایتگر زندگی خیلی از مردان جامعه ی ماست نقی معمولی آدم معمولی ای نیست بلکه آدم غیر معمولی است که در جامعه ی ما تعدادشان هم کم نیست...



بارها پیش آمده که با ماشین مدل بالای دوست و همکارم در خیابان می رفتیم و خیلی از رانندگان مرد سعی داشتند به هر نحوی شده حال ما را بگیرند ... یا راه نمی دادند یا الکی دستشان را روی بوق می گذاشتند که دوستم هول بشود، از متلک هم که الی ماشاالله ...


حالا این نقی معمولی، حکایت خیلی از مردان جامعه ی ماست که بعد از کسب موفقیت زنانشان یک جوراهایی آنها هم به نان و نوا می رسند...


من ندیدم در این سریال نقی برود سر کار ...

شاید همه خرج زندگی شان بدوش همای سعادت بیچاره ی داستان است ...

همای سعادتی که فقط از هما بودن و سعادتمند بودن فقط یک اسم را یدک می کشد و نه بیشتر...


فمنیست نیستم اما این، حکایتِ دردآور زندگیِ زنانِ جامعه ی ماست ... گزاف نیست اگر بگویم همه سهم زنان جامعه ی ما از زنانگی شان پخت و پز و رفت و روب است... و اگر خیلی شانس بیاورند در کارشان بیش از یک کارمند معمولی اداره پذیرفته شوند گیر آدم های غیر معمولی مثل نقی معمولی می افتند...


از همه ی اینها گذشته نقی معمولی غیر از این وجهی که دارد حقایق تلخ تر دیگری هم از هنر مرد ایرانی روایت می کند ...

اینکه یک مرد ایرانی

چقدر حرف و عملش فرق می کند و

چقدر می تواند منفعت طلب و سود جو باشد ... اینکه یک مرد ایرانی

چقدر می تواند غیرقابل اعتماد باشد...


۰ نظر ۰۲ تیر ۹۴ ، ۰۱:۵۳
سفیر 14